۱۲ شهید رمضان شهرستان جیرفت را بیشتر بشناسید
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۷۸۴۰۴
شهرستان جیرفت از توابع جنوب کرمان است که در دوران دفاع مقدس ۵۰۰ شهید تقدیم انقلاب و اسلام کرده است که از این تعداد، ۱۲ شهید در عملیات به فیض شهادت نائل آمدند.
خبرگزاری شبستان جنوب کرمان - مهدیه شعبانی؛
مقام معظم رهبری می فرمایند؛ «شهادت، یعنی وارد شدن در حریم خلوت الهی و میهمان شدن بر سر سفره‌ی ضیافت الهی؛ این خیلی باعظمت است» و در جای دیگر فرمودند؛ «در بیان زندگی‌نامه‌ی شهیدان سعی کنیم خصوصیّات زندگی اینها و سبک زندگی اینها و چگونگی مشی زندگی اینها را تبیین کنیم، این مهم است».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
شهرستان جیرفت یکی از هفت شهرستان جنوب کرمان است که در دوران دفاع مقدس ۵۰۰ شهید تقدیم انقلاب و اسلام کرده است و از این تعداد ۱۲ شهید در عملیات رمضان به شهادت رسیده و آسمانی شده اند، ماه رمضان بهانه ای شد تا با گردآوری بخشی از زندگی نامه و وصیت این شهیدان والامقام یاد و خاطره آنها را گرامی داریم.
طلبه شهید ایوب توانایی متولد 1345 روستای علی آباد سادات از توابع شهرستان جیرفت است که در ماه مبارک رمضان متولد شده و در این ماه برای فراگیری دروس حوزوی به قم عزیمت کرده و در ماه مبارک رمضان عازم جبهه شد و در عملیات رمضان در منطقه هورالعظیم در تاریخ 23 تیر ۱۳۶۱ بر اثر ترکش گلوله توپ به شهادت رسید و مفقود الجسد شد و عاقبت در ماه مبارک رمضان پیکرش مطهرش بعد از 14 سال شناسایی و به زادگاهش منتقل شد.
این طلبه شهید در خانواده‌ای مذهبی و کشاورز متولد شد. وقتی ایوب به سن تحصیل رسید با برادرش به مدرسه می‌رفت. مدرسه‌ای که 2 ساعت باید پیاده می‌رفتند تا به آن برسند. کفش های پلاستیکی، لباس‌های مندرس، یک تکه نان و مقداری خرما توشه و همراه آنها بود. هیچگاه در گرما؛ طعم خنکی و در سرما، طعم گرما را نچشیدند. قبل از آنکه به سن تکلیف برسد، نماز و روزه‌هایش را ادا میکرد. از غیبت کردن به شدت نفرت داشت و مرتب این را در مجالس مختلف به دیگران تذکر میداد.با وجود اینکه سن و سالی کمی داشت و نوجوان بود، اما در مبارزه با خوانین و نظام فئودالی حاکم بر منطقه جیرفت بسیار روشنگری میکرد و طرفدار محرومین منطقه بود. با تلاش و روشنگری ایشان و مبارزات مردم، طومار خوانین منطقه برای همیشه در هم پیچیده شد. در شرایطی که دنیاطلبی بسیاری از جوانان را بر زمین میخکوب میکرد او به راحتی و سبکبال از دنیا و مادیات فاصله گرفت، تاریخ تولد خود را در شناسنامه دستکاری کرد و راهی جبهه شد. شدت علاقه‌ی او به حضور در جبهه به حدی بود که مخالفتهای دیگران را به راحتی خنثی میکرد و رضایت همه را جلب و عازم جبهه میشد. او نه با زیاد ماندنش، که با رفتن و مشتاق بودن برای رفتن به همه نشان میداد که با کدام سو باید رفت، ثابت کرد که می‌توان از دنیا کام نگرفته، پرواز کرد.با وجود سن کم، مسائل سیاسی را خوب می‌فهمید و تجزیه و تحلیل میکرد، آن زمان که او در مورد بنی صدر و بی لیاقتی‌های او و از طرفی در خصوص شخصیت والای شهید بهشتی سخن میگفت، نوجوانی بیش نبود. اما با دید وسیع و درک بالا، مسائل سیاسی روز را برای بچه‌ها تشریح کرد.اخلاق بسیار خوش و نیکویی داشت. در حوزه و جبهه دوستان بسیاری را جذب کرده بود و همه پروانه وار گرد شمع وجودش می‌گشتند. چهره‌ی خندان او، به استقبال خطر رفتن، از خود گذشتگی و ایثارش زبانزد همگان بود.او میگفت؛ خیلی باید نیت‌هایمان را خالص کنیم. نیت شهادت اگر برای خدا نباشد، آن وقت ما پیش مردم شهیدیم و نزد خدا شهید نیستیم. پس حواسمان باشد نیت و عمل و رفتار و گفتارمان فقط برای رضای خدا باشد تا شهید راه خدا محسوب شویم.
بخشی از وصیَت نامه شهید ایوب توانایی؛
«جبهه برای همه واجب است. شما دعاکنید که ما پیروز باشیم و دشمن را نابود کنیم. اگر شهید شویم برای رضای خداست و شما از دست ما ناراحت نباشید. دوست من اگر من شهید شدم تا زمانی که جنگ تمام نشده جنگ را رها نکن، من هم اگر شهید نشدم جبهه را ترک نمی کنم. اگر شهید نشدی حتماً ازدواج کن، من هم اگر شهید نشدم حتماً این کار را میکنم. اگر انسان ازدواج نکند به گناه می افتد. اگر شهید نشدی سر قبر من بیایی – هر وقت رسیدی به خانواده من سر بزنی. اگر شهید شدی من را شفاعت کن، خدا کند تا آن لحظه که تیر میخوریم نیتمان فقط برای خدا باشد. در راه خدا شهید بشویم. و اگر شهید اینگونه باشد اولین قطره خون او که به زمین ریخته میشود گناهانش بخشیده میشود».
شهید ابراهیم حسین زاده چهارم خرداد ۱۳۳۶، در روستاي سروني از توابع شهرستان‌جيرفت به‌دنيا آمد. وی تا دوم راهنمايي درس خواند و در سال ۱۳۵۷، ازدواج نمود و صاحب يك پسر و يك دختر شد. كارمند مخابرات بود، به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و پنجم تير ۱۳۶۱، در كوشك به‌شهادت رسيد. پيكر وي مدتها در منطقه بر جا ماند و پس‌از تفحص سال ۱۳۷۷، در گلزار شهداي شهرستان زادگاهش به خاك سپرده شد.
گزیده ای از وصیت نامه شهید ابراهیم حسین زاده را مرور می کنیم؛
«مگر جهاد يكى از واجبات فروع دين ما نيست، اگر شخص مسلمان در پايه وفروع دين آن را حسا ب كند بايد عمل نمايد و اگر عمل نكند بر خلاف دين اسلام مى باشد و خود را گرفتار و سزاوار اسلام نموده است . پس من اگر در راه خدا كشته شدم بايد شما هايى كه ادعاى چنين دين اسلامى داريد بدانيد به وظيفه خود عمل نمودم و درسى عبرت از من بگيريد و در راه خدا جهاد كنيد.پدر و مادر مهربان اميدوارم كه بعد از من آمرزش طلب نمائيد و اين راهى را كه من انتخاب نمودم راهى است بدون هدف نيست بلكه راهى است كه اولاد امام اولمان امير المومنين كه فرزندى دلير و شجاع (همانند) سرور آزادگان حسين ابن على (ع) براى خدا و بر جاى نمودن و محكم كردن ريسمان اسلام خون خويش را به چنين هدفى نثار كرد.اى پدر و مادرم افتخار كنيد كه چنين فرزندى را در راه خدا داده ايد كه هم در اين دنيا و هم در آخرت برايتان اميد وارى است ، از شما ميخواهم كه بعد از من سرپرستى فرزندانم به عهده يگيريد و اگر همسرم خواست ازدواج كند مجاز است از نظر من حلال نمودم و اين طفل معصوم بيست روزه را بنام صديقه نام گذارى كنيد و نگهدار شده آن خداست.
وصيتى دارم به خواهرم، به همسرت بگوئيد راه مرا ادامه دهيد كه ان شاء الله پيروز خواهيد شد و از مرگ نهراسيد كه نعمت خداست.
برادران مهربانم، شما بايد بدانيد كه چنين برادرى را اگر از دست داده ايد بدون هدف نبوده و راهش را ادامه دهيد و از خط امام(ره) منحرف نشويد كه چنين رهبرى براى ملت ايران آرزوى است در آخرت شما جوانان آينده جامعه باشيد و بايد بتوانيد چند نفرى را در خط اسلام معرفى و راهنمائى كنيد بعد از من آمرزش طلب و بخشش فرمائيد و شكر گذار باشيد كه چنين فرزندانى را در راه خدا مى دهيد و خونش را در پاى درختى بنام درخت اسلام مى ريزيد كه روز به روز رشد و تنو مند مى شود. انسان از اول از خدا بوده و اخر هم بايد به نزد خود خدا برود. پس چه بهتر است كه در راه هدف و در راه خدا و آينده اى براى همه ملت ايران و جهان كشته شود و درسى عبرت براى باز ماندگانش باشد .
وصيتى دارم به تمام فاميل و همسايگان و دوستان و آشنايان كه از اين موضوع متنفر نباشند و خيال كنيد كه ماها و برادران ديگر بدون هدف در راه خدا كشته مى شويم بلكه بايد بدانيد كه راهى مى رويم كه پيامبران و رهبران دوران گذشته طى كرده اند و شما هم از اين راه كه ما مى رويم ادامه دهيد و بهره ببريد كه در آخرت گرچه ماها و شماها نمى دانيم چه موضوعى دارد كه كسى در راه خدا مبارزه كند و كشته شود مقام بالا دارد و ارزش او نزد تمام ملائكها چقدر است.خود را برا ی جهاد مهیا کنید برای نابودی دشمنان اسلام و کو تاه کردی دست خون آشامان از سر مسلمین جهان بکوشید صفوف خود را متشکل کنید وحدت خود را حفظ کنید در پایان برای طول عمر رهبر انقلاب اسلا می امام خمینی دعا کنیم.خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
شهید احمد عرب بنی اسد فرزند رضا در تاریخ 1336/03/20 چشم به جهان گشود و در 1361/04/23 به شهادت رسید و مزارش در گلزار شهدای شهر جیرفت قرار دارد.
بسم الله الرحمن الرحیم
یاایها الذین آمنوا اطیعو الله واطیعو الرسو ل واولا امرمنکم
هیچ صدایی نبود هیچ فریاد رسی نبود قلبها و مغزها و فکر ها و رسانه ها یکسره خدمتگزازی و دریوزگی اربا بان استکبار شان مشغول بکار بودند اگر هم صدایی و نوا یی از جایی به اعتراض بلند میشد آنچنان با قدرت و خشو نت سرکوبش می کردند که تا دیگری یا دیگران جرات سربلند کردن را نمی یافتند طاقتها طاق شده بود توان های تحلیل رفته نسل جوان به جای تفنگ گیتار را تنگ تر در آغوش می کشید یا در مقابل دلا لان مواد مخدر بین المللی دست به دعا و التماس بلند کرده و تقا ضای سهمیه بیشتری میکرد. زنان در فروختن خود و دلربائی هر چه بیشتر برای جلب چشمان شهوت آلود فا سقان گوی صفت در هم می ربودند.
دانش آموزان و محصلان مسابقه جمع آوری فجیع ترین و شفیع ترین صور قبیح تقلید میمو ن و عر و سکهای استعمار به نام هنرمندان بی هنر با یکد یگر داشتند دانشجو یا ن یا در بند ویا هم وقت خود را درامر تحصیل مدرک وتصرف پست و مقا م و ریا ست کرده بو دندکاسب بازاری ،کارگر وخلاصه همه وهمه درمنجلاب از کثا فت به نام دنیای قرن بیستم ز ند گی میکردند .ولی ناگاه بانگی رسا فریادی پرخروش نعره ای رعد آسا از حلقوم پیر زاهدی که موهای خود را در راه عبادت و بندگی پروردگار و جنگ ستیز با نفس اماره و شیاطین کوچک و بزر گ سپید نموده بلند شد و آنچنان که جهان را تکان داد.ابتدا یارانش را در هر کشور اسلامی ایران متعا قبا ” تمامی مسلمین جهان و مستضعفان گیتی را از خواب سنگین خفت بار بیدار کرد و همگی را به قیام علیه ستمگران و مستکبران خواند ابتدا کسی باور نمی کرد آخر چگونه و با چه وسیله با کدامین سلاح و با تکیه بر چه قدرتی با چه مجوزی درود برتو ای امام ای قلب مستضعفان جهان که ملتی را از جهل و نادانی رهاندی و بسوی الله هدا یت نمودی.
ان الذین آمنو و الذین ها جرو ا وجاهدوا فی سبیل الله اولئک یرجعون رحمته الله والله غفور رحیم.
با عشق فراوان و لبیک به ندای هل من ناصرا “ینصرنی حسین زمان خمینی بت شکن و پاسداری از مخزن بهشتی مظلوم و هفتاد هزار شهیدان انقلاب اسلا می و شهیدان ؟؟؟ و دورافتاده کرمان با قطار بسوی اهواز حرکت کردیم بیابان های خشک و بی آب و علف جنوب را پشت سرگذاشتیم در طول راه مردم از ما استقبال می کردند قرآن ها را بر بالای بام های خانه های کاهگلی بر روی سر ما گرفته بودند و ما را بدرقه می کردند به امت خدا دوست به ما علامت پیروزی نشان می دادند گویی یاران امام آمدند آنها آرزوی فتح کربلا را داشتند می خواستند زیارت قبر امام حسین بروند شش گوشه قبر حسین شان را در بغل بگیر ند. برادران در قطار نوحه می خواندند و سینه می زدند و شعار می دادند خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست راستی این شعارذبیانگر چه چیز است هیچ تردیدی نیست که ایمان اسلام رائیده ترین و آگاه تر ین و تعهد آور ترین ایمان است درود بر شما ای سر بازان امام زمان که پشت کردید به دنیای مادی روح به فنا مرگ را در بستر ننگ شمردید و پشت سر رهبر عظیم الشان خود به مبارز ه علیه کفر و استکبار جهانی آمریکای جنایتکار این شیطان بزر گ بلند شدید. آمریکای جنایتکار بر علیه چه قدرتی تلاش می کند مگر دستی بالاتر از الهه است.صدام این غلام حلقه به گوش به فر مان بی چون و چرای ارباب خود شیطان بزر گ کشور اسلامی ایران را مورد تجاوز قرار می دهد و هزاران هزار نفر مردم بیگناه را به شهادت میر ساند به مادران و خواهرانمان تجاوز می کند و در فجیع ترین وجه زنده به گور می نما ئید از طرف دیگر شیخ نشینهای منطقه این نوکران بی جیره و مواجب از صدام مهره آمر یکا حمایت می کند، سلاح های سنگین و سبک خود را برای بمباران شهر های جمهوری اسلامی و ؟؟؟ مردم بی دفاع در اختیار مزدوران بعثی قرار می دهد و در زیر لوای اسلام بزرگترین ضربه را به جامعه اسلامی امروزی می ز نند و به جای حمایت از فلسطین و شیعیان لبنان که در ز یر گلوله ها و بمبهای خوشه ای صهیونیست ها به شهادت میرسند، شعر در وصف مارگات تلچر این جرثومه فساد می سرایند. عجیب اینجاست که اسرا ئیل غاصب شعار امروز لبنان و فلسطین فردا ترکیه و ایران اسلامی را در سر می پرورا ند ز هی خیال باطل.
ای اسرائیل غاصب جند الله برای نابودیت می آید و نابودت می کند و اثری از آثار ت باقی نخواهد گذا شت. تو ای آمریکای جنایتکار در انتظار باش اکنون که قلبت را نشانه ر فته ایم. روزی خواهد رسید که از طریق کشتی هایمان وارد سرزمینتان می شوند سر بازان اسلامی تیرهایشان را در قلب جنایتکاران وارد می کنند و اثری از ظلمت باقی نمی گذارند ای گروهک های داخلی وابسته به آمریکا که هر روز امت شهید پرور شاهد جنا یت های بیشماری از شما هستند مردم بی گناهی را به شهادت میر سانند چه یاران صدیق و لایقی از امام شهید کردید پیرمردان ۸۰ و ۹۰ساله ای که یک عمر کارشان عبادت و بندگی بود در محراب عبادت به دست جنایتکار شما شهید شدند چه رجا لهای سیاسی و مذهبی که سالها در سنگر مبارزه بودند به دست جنایتکار شما یا زیر خروار ها خاک ر فتند و یا جزغاله شدند لعنت خدا بر شما ای غافلان از خدا بی خبر که در سنگدلی و بی ر حمی روی قاتل حسین را سفید نمودید شما امروز چه فکری در سر دارید چه جنبه مرد می دار ید ملت که این طو ر در صحنه حاضر ند و پشت سر امام ایستاده اند واز مقا مات مملکتی طرفداری می نما یند و برای بقای عز م ان دارد که به یاری الله ریشه اربابان آمریکا ئیان را از زمین بر کند مگر شماها که امت شعار وای اگر خمینی حکم جهادم دهد ارتش دنیا نتواند جوابم دهد، راستی هم نمی تواند جواب بدهد چه قدر تی می تواند روبروی این قدرت عظیم میلیونی که تکبیرش به هست جواب دهد و اما سخنی با تو ای پدر و مادر و برادران ناراحت من نباشید گریه و زاری نکنید و اگر گریه کردید برای همه شهیدان بخاطر همگام بو دن با نهضت گریه کنید آنهم نه گریه ضعف، در اجتماعات مذهبی شرکت کنید با امت حزب الله همگام با شید از ر و حا نیت مبارز و متعد پشتیبانی کنید و لرای طو ل عمر رهبر انقلاب اسلامی دعا کنید. فرج امام زمان را از خدا بخواهید و سخنی با شما ای امت حزب الله ای امت رسو ل الله ای پیروان روح الله ای کسانیکه به صف ابراهیم ها پیوستید و اسماعیل هایتان را قربا نی کردید امروز ز مین زیر پا های جند الله می لرزد دنیا به و حشت افتاده همه احساس خطر می کنند توصیه ای که به شما دارم این است که از امام این سنگر آزادی این قلب مستضعفان جهان پیروی نمائید.
شهید رضا میرسار دو پنجم مهراه سال ۱۳۴۴ در شهرستان جیرفت متولد شد وی تا دوم متوسطه درس خواند و هنگامی که جنگ آغاز شد، به‌عنوان نیروی داوطلب بسیجی در جبهه حضور یافت. این شهید بیست و سوم تیرماه سال ۱۳۶۱ در منطقه کوشک به شهادت رسید و پیکرش مدتها در منطقه برجا ماند تا این که پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
مروری بر وصیت‌نامه شهید رضا میرساردو؛
«از همه شما مى‌خواهم که بعد از من هرگز گریه‌اى که بیان‌گر ضعف باشد نکنید.خواهران گرامی‌ام! در راه خدا و براى رضاى خدا کوشش کنید و مرد آفرین باشید؛ و اى مادران! در تربیت فرزندان و تحویل دادن افرادى صالح به جامعه کوشا باشید، شما را به خداى قهار مى‌سپارم.
برادران عزیزم! دست‌هاى شما را مى‌فشارم و در این بحران‌هاى خطرناک سیاسى، شما را به خداى بزرگ مى‌سپارم و در پیوندتان به حبل‌الله که امروز امام امت است، تاکید میکنم. سخن بسیار است و درد‌ها فراوان و بیشتر از این فرصت و توان نوشتن برایم نیست.
تنها چند جمله‌اى با مردم مبارز و مسلمان و شهیدپرور جیرفت و برادران حزب‌اللهى و همسنگرانم می‌گویم. اى مردم مسلمان جیرفت و اى برادران حزب‌اللهى و اى همسنگران من در جبهه و در بسیج! همگى شما مى‌دانید که تا آخرین لحظه در زندگى‌ام هدفم فقط خدا بود و فقط حاکمیت الله چون منافقان و مزدوران آمریکا هر روز در چهره‌اى ظاهر و شیوه مزدورانه خود، دست به توطئه و فرصت‌طلبى مى‌زنند، وظیفه‌ام است که با منافقان و کافران مبارزه کنم و همان‌طورى که تا زنده بودم مبارزه کردم و مبارزه خود را تا آخرین لحظه ادامه دادم و بعد از من وظیفه شما است که تا آخر مبارزه کنید و انتقام خون ۷۲ تن شهید را از آنها بگیرید و انتقام خون شهیدان مظلوم بهشتى، رجایى، باهنر، قدوسى، آیت‌الله دستغیب و اکثر شهدایى که به‌دست این مزدوران به شهادت رسیده‌اند را بگیرید و اگر شما با اینها مبارزه نکنید و انتقام خون شهیدان را از اینها نگیرید، به اسلام، امام و خون شهیدان خیانت کرده‌اید؛ و آخرین کلامم این است که من با (امت) حزب‌الله با دیگر برادران و همسنگران، جلوى اینها (منافقین) ایستادم، شما هم مى‌باید بایستید تا انتقام خون شهیدان را بگیرید».
وصیت نامه سردار شهید صمدالله بیاد
انا لله و انا الیه راجعون
علیکم بالجهاد فی سبیل الله تعالی مع کل امام عادل فان الجهاد فی سبیل الله باب من ابواب الجنته یعنی جهاد در راه خدا به رهبری پیشوا و سرپرست عادل بر شما واجب چون جهاد در راه خدا از دربهای بهشت است. ( امام صادق علیه سلام)
ملت ما چه بکشند چه کشته شوند پیروزند. (حضرت امام خمینی)
پدرم و مادرم و خواهرم و برادرم همسنگرم و همرزمم و هم مکتبم و هم خطم من در تاریخ 30 تیرماه1361 ماه رمضان روز پر احساسی است یعنی 19رمضان لحظه ای فراموش نشدنی است که من وصیتم را شروع کردم از خداوند متعال میخواهم که ما را در این راه به سعادت برساند.بارالها ما را به صراط مستقیم هدایت فرما صراطی که به آنها انعام و اکرام و مستقیم را بدست مومنین سپرده و فرمود؛ (کنتم خیر امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنحون عن المنکر) شما برتر و بالاتر و بهترین رهبر جهان در راه مستقیم متصل کمال مطلوب هستید خود را بشناسید و به وظایف خود عمل کنید.
با عرض سلام به ساحت مقدس ولی عصر امام زمان(عج) و ارواح العالمین له الفدا و درود بر منجی انسانیت که از خدا میخواهم که از عمر من بکاهد و به عمر پر برکتش بیافزاید و درود بر روحانیت اصیل اسلام و درود بر سرور آزادگان سیدالشهدا علیه السلام که درس فداکاری و آزادگی به همه ملل جهان آموخت و با نثار خون طیب و طاهر خودش و جوانانش و کودکانش ثابت کرد که همیشه حق بر باطل پیروز است نباید انسان آزاد زیر بار ظلم و ستم برود. امام حسین علیه السلام در بین راه کربلا سخنرانی فرمود: فانی لا امری الموت الا سعاده و الحیوه مع الظالمین الا برما یعنی مرگ شرافتمندتر از زندگی ننگین با ستمکاران است.درود برشهیدان انقلاب اسلامی ایران درود بر شهیدان جنوب خوزستان و غرب کردستان درود بر شهیدان15خرداد و7تیر و درود بر شهیدمظلوم بهشتی که با نثار خون خود وحدتی دیگر بین مسلمین برقرار کرد.
با عرض سلام پدرجان با اینکه آخرین سخنم را روی این چند سطر کاغذ را با قلم مینویسم، پدرجان جنایت این بعثیان بر تمام ملتهای شرق و غرب ثابت شده است و برای ملت ما هم ثابت شده است که این جنگ فی سبیل الله است جنگ حق و باطل است و جنگ اسلام و کفر است.پدرجان فکر من مکن فکر خانواده ای را بکن که 13نفر را از دست داده است فکر شهیدان کربلای خوزستان بکن.
مادر جان در نبود من گریه نکنید موقعی که خبر شهید شدن من به دست شما میرسد از خوشحالی باید فکر کنید که عیش و عروسی من است.این حرف من واجب است بر شما چون وصیت میکنم در ماتم من گریه نکنید وقتی میخواهید گریه کنید یاد شهیدان پاوه یاد آن جنایتهایی که برمردم خونین شهر کرده اند چون برای حق می جنگیدند و ما حق هستیم و بسوی حق عجله داریم. مادرم من خمس این خانواده بودم رفتم پنج نفر اولاد یک خانواده یک نفر خمس در راه خدا دارد ولی بعد از من امید انقلاب به دست برادرانم است به دست نور چشمان من است.د ر پایان وصیتم با کلیه اقوام خداحافظی میکنم امیدوارم مرا ببخشید خواهشی دارم برایم گریه نکنید چون باعث ناراحتی روح من میشود چون واجب بود وصیت بنویسم وصیتم این است که محل دفن من در جیرفت بهشت معناصری باشد، پدرجان وصیت میکنم هیچ مجلس یادبودی که حتی از امکانات کم برخوردار میباشد نگیرید اگر خواستید مقداری پول به فقرا بدهید. وصیتم با برادر کوچکم رحمت الله است برادرم نور چشمم عزیز من قلب من روح من جان من امیدم به تو است که درس بخوانی و از انقلاب اسلامی وفاداری کنی.
السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
ربنا اخرج علیناصبرا و ثبت اقدامنا و انصرناعلی القوم الکافرین
صمدالله بیاد اعزامی از سپاه پاسداران جیرفت - کرمان
شهید نمک عارفی مسکونی فرزند گرگعلی ۳ خردادماه ۱۳۴۳ در جیرفت متولد شد و ۲۳ تیرماه ۱۳۶۱ در آبادان به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای مهرگان جبالبارز از توابع شهرستان جیرفت به خاک سپرده شده است.
وصیت نامه شهید نمک عارفی
بسم الله الرحمن الرحیم با درود و سلام به رهبر کبیر امام خمینی و درود به روان پاک شهیدان راه خدا
خدمت پدر و مادرم سلام عرض میکنم اگر من شهید شدم برای من ناراحت نشوید چون در جنگ برای حفظ قرآن و دفاع از اسلام شهید شدم از مردم مسلمان میخواهم که منکرها را ترک کنید، در سنگرها همیشه حاضرم تا صدام خونخوار را نابود کنم.
اگر من شهید شوم از شهادتم ناراحت نباشید من از امام حسین عزیزتر نیستم ما باید همه تسلیم خدا شویم و از قرآن و اسلام پاسداری کنیم و امام نور چشم مستضعفان را تنها نگذاریم.
مادر عزیزم من را حلال کن مرا به بزرگی خودت ببخش چون من از تو خداحافظی نکردم این راه راه خط سرخ امام حسین است و مردم مسلمان شهرستان جیرفت این منافق‌ها را نابود کنید و مرگ صدام خیلی نزدیک و زجرآور است.
برادران و خواهران عزیزمسلمانم به قول امام، آمریکا هیچ غلطی نمی کند و پیروزی از خون است نه از سلاح، ما با خون خود پیروز می شویم و از برادران و خواهران یک خواهشی دارم که جبهه را ترک نکنید و حرف امام خمینی را گوش کنید و امام خمینی و امام مهدی (عج) را دعا کنید. خواهران و برادران اگر من شهید شدم ناراحت نباشید چون من برای خدا جهاد می کنم و راه کربلا و امام حسین {همین} روزها باز می شود و من می روم و قبر امام حسین را زیارت می کنم و دیگر حاجتی ندارم و مسجدها را محکم نگه دارید و کمک‌های خود را به جبهه دهید و در راه خدا جهاد کنید.
شهید خانجان شریفی در سال 1338 در روستای علی آباد سادات بلوک از توابع شهرستان جیرفت متولد شد. مادرش رقیه و پدرش میرزا نام داشت.
وصیت نامه خانجان شریفی
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده مهربان به نام آن خدایی که یک داستان بی همتاست در همه کاری دانا و بیناست ای خدای من سالها از تو کمک خواستن و تقاضا کردم که بالا ها به من سلامتی عطا کنتا در راهت جان فشانی کنم و گفتید که جهاد کنید و مستکبران جهان را سرنگون و مستضعفین را به وراث تضمینی برسانید بارها گفتیم یا حسین مظلوم تو در صحرای کربلا بی یارو یاور ما ندید اگر ما هم بودیم دست از حمایت از برنمی داشتیم حالا سر تعظیم در مقابل از فرود می آورم خدایا که مرا در راه مستقیم هدایت کردی و بندگی خود را میخواهم ثابت کنم به قولم وفا دارم و تا آخرین قطره خون ناقابلم حاضرم این وجود ناچیزم را در راهت فدا کنم و از دستاوردهای انقلاب اسلامی همان که حاصل رنج هزاران شهید به خون خفته است دفاع کنم و باز می خواهم در آخرین لحظات عمر در عملیاتی که فرمانده آن مهدی موعود (عج) است بجنگم تا امام زمان (عج) از من خشنود شود. از راه دور دست مبارک امام را میبوسم اگر روزی کربلا را ببینم سعادت نصیبم شده و اگر شهید هم شدم باز بزرگترین سعادت نصیب من شده خدایا نه بخاطر بهشتی که وعده دادی به جبهه میروم بلکه به خاطر اینکه دین خود را نسبت به اسلام ادا کنم به جبهه میروم و وصیت من این است اگر خدا قبول کرد که خون ناچیزم را در راهش فدا کنم پدر و مادرم هنگام دفن عکسی از امام را در در قبرم بگذارید و این سفارش از من به برادرانم که ای عزیزان دست از حمایت امام بر ندارید. من از مرگ نمی ترسم که خود زندگی است.
شهید احمد محمدی ساردو فرزند حضرت قلی در سال ۱۳۴۱ در جیرفت متولد شد و ۲۳ تیرماه سال ۱۳۶۱ در عملیات رمضان در کوشک به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای جیرفت به خاک سپرده شد.
شهید احمد شاهرخی ساردو شانزدهم فروردين 1344، در روستاي باب‌سكاكان ساردوئيه از توابع شهرستان جيرفت زاده شد. پدرش مراد، كشاورز بود و مادرش سكينه نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند، به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. هشتم مرداد 1361، در كوشک بر اثر اصابت تركش خمپاره به سر و قلب، شهيد شد. مزار وي در گلزار شهداي روستای محمدآباد روزپيكر تابعه شهرستان زادگاهش واقع است.
زندگینامه شهید معظم سهراب محمدی
چهارم مهر1335 درروستای فراش ساردوئیه ازتوابع شهرستان جیرفت به دنیا آمد پدرش حسین و مادرش فاطمه نام داشت تا پایان مقطع متوسطه در رشته انسانی درس خواند و دیپلم گرفت کارمند فرمانداری بود به عنوان بسیجی در جبهه حضوریافت بیست و سوم تیر1361درکوشک بر اثر جراحات جنگی شهیدشد پیکر وی مدتها در منطقه برجاماند و پس از تفحص سال 1376 در گلزار شهدای جیرفت به خاک سپرده شد.
زندگینامه شهید معظم :محمد کرمی
دوم دی 1338 در روستای باقر آباد از توابع شهرستان ایرانشهر به دنیا آمد پدرش شهسوار و مادرش بی بی جان نام داشت تا پایان مقطع راهنمائی درس خواند دو با ازدواج کرد و حاصل آن دو پسر و دو دختر بود پاسدار بود بیست و سوم تیر 1361 در کوشک بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید پیکر وی تا مدتها در منطقه بر جا ماند و پس از تفحص سال 1377 در گلزار شهدای جیرفت به خاک سپرده شد.
پایان پیام/586
منبع: شبستان
کلیدواژه: توابع شهرستان عملیات رمضان شهادت رسید گلزار شهدای شهرستان جیرفت انقلاب اسلامی فی سبیل الله اگر من شهید امام خمینی انتقام خون خون شهیدان راه خدا پس از تفحص پدر و مادر درس خواند وصیت نامه نامه شهید امام زمان امام حسین بعد از من حزب الله شهید شدم اگر شهید بر اثر بر شما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۷۸۴۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اگر مطهری و مبارزه او با تحجر ادامه داشت...
مرتضی مطهری یک شخصیت تمام نشدنی در گذر زمان است و تا امروز معادلی که جامعیت او را داشته باشد بر افکار عموم و خصوص رخ نکشیده!
من اولین بار نامش را از پدرم شنیدم که با او از سالهای درسهای فقه واصول امام خمینی آشنا بود و در دهه چهل متواضعانه گاه بیگاهی درتهران پای سخنرانی آن بزرگوار حاضر میشد و به یاد دارم مرا که در سن کودکی بودم به سالن سخنرانی او بُرد تا حضرت مطهری را ببینم.
ارتباط مرموزی بین من و استاد مطهری ایجاد شده بود تا سال ۶۰ که با کتاب داستان و راستان او آشنا شدم و در سال های بعد در حد توان ناچیز فکری خود با دیگر آثار استاد شهید آشنا شدم و یک به یک نوشته هایش را غذای مغز و روح خویش نمودم و این سفره فکری و اطعام معرفتی تا امروز ادامه داشته و دارد و خلاصه؛ "با مطهری زندگی میکنم" و حاضر به جایگزین کردن دیگری و دیگران بجای او نیستم چون تا کنون جایگزینی برای مطهری -خداراشاهدمیگیرم- که پیدا نکرده ام!
مطهری که من شناختم با توجه در آمیختگی بیش از سی ساله افکارم با آثارش، کلید شخصیتش؛ در "فهم عمیق او از دین ، و درک درست جامعه ، و عرضه خوبِ یافته هایش" است.
توضیح این ادعا چنین است؛
۱ - شهید استاد مطهری یک شخصیتِ جامعِ علمی بودکه دگراندیشان را تحمل میکرد. او گذشته از اینکه یک فیلسوف بود و فلسفه را هضم کرده بود، در فقه یک فقیه بود، و مهمتر ؛ با آثار نویسندگان دنیای خود ، حتا با دگر اندیشان آشنا بود ودر مواجه با نام یک نویسنده غربی و یا دگراندیش حیرت زده نمیشد.
این جمله شگفت آور که هیچ گاه عملی نشد ، از اوست؛ " می‌باید دانشکده الهیات به هر قیمتی شده فردی مارکسییسم رادر این دانشکده دعوت کندتامسائل مارکسیسم را تدریس کند. بعد ما هم می‌آئیم و حرف‌هایمان را می‌زنیم. هیچ کس هم مجبور نیست منطق ما را بپذیرد."
و میگفت: "من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار میدهم که خیال نکنند راه حفظ معتقدات اسلامی، جلوگیری از ابراز عقیده دیگران است. از اسلام فقط با یک نیرو می شود پاسداری کرد و آن علم است وآزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه روشن و صریح با آنها."
۲ - آیت الله مطهری به عمقِ "دین" سفرِ علمی کرد. عمقِ دین بمعنای فهم و اجتهاد در فقه نیست .
اجازه دهید سخنی از استادبزرگوارم آیت الله وحید خراسانی که در درس داشتند تقدیم کنم که فرمودند: "تفقه در دین ؛ متفاوت از تفقه در ابواب فقه، طهارت تا دیات است ، این یک قسمت از دین است نه تمام دین؛ بعض الشیء لیس بالشیء»
در مورد "فقه مطهری" دامنه سخن وسیع است. خلاصه آن این است که او میگفت : "تمام مطالب دو جلد کفایه الاصول را در مشت دارم" ، و در درسهای عمومی آیت الله بروجردی و درسهای خصوصی امام خمینی توانست به رتبه بالای "اجتهاد" برسد و فقیه شود، ولی نه یک فقیه متعارف مانند دیگران که حداکثر یک حاشیه بر "عروةالوثقی" و یا "مکاسب شیخ انصاری" اضافه کند، بلکه وی فقیهی بود که باید تفقه او درچگونه باز کردنِ گره های کور را از زندگی فردی و اجتماعی مسلمین دیدکه درآثارش مانند؛ کتاب "حجاب" و نیز "نظام حقوق زن" و یا "اسلام و مقتضیات زمان" رصد کرد. او از خاستگاه فقه سنتی با بازاندیشانه، پیوند بین نص و زندگی را رقم زد.
۳ - استادمطهری از تحجر فاصله داشت.
اوتوانست بااین روش درست مراجعه به متون اصیل دینی وعدم دخالت حب و بغض ها، از تحجر و دگم اندیشی وسنت گرایی های نامعقول دور شود.
آقای مطهری بر بافت فرسوده؛ بنایِ فقه و فلسفه و تفسیر بنا نکرد. استاد عزیز آیت الله جوادی در درس میفرمود: "در تمام رشته ها ما تا نقشه جامع علم آن رشته را نداشته باشیم، هر فتوایی که در درون آن بدهیم به صورت بافت فرسوده است؛ مثل کسی که شهر را بخواهد اداره کند، تا نقشه جامع شهر را نداشته باشد، هرگونه ساخت و سازی داشته باشد طولی نمی‌کشد که بافت فرسوده میشود." مطهری نقشه جامع "شهرعلم" را داشت.
مطهری عزیز، در حد میسور بین علم و دین را آشتی میداد و عامل همبستگی عالمان و دانشمندان بود. علوم انسانی و تجربی را احترام میگذاشت همانطور که علوم اسلامی را ارج مینهاد تاجاییکه واجب علی کل مسلم را به تمام علوم بشری سرایت میداد ودر عین اینکه به آداب و فرهنگ و دانش خودی باور داشت، اما هیچ گاه این باور باعث تمسخر و یا بی اعتنایی به ره آور غرب نمیشد. اوهیچ گاه شبهه وشبهه دار را رمیِ به بی دینی نمیکرد و هیچ گاه در مثل تریبون دینی نمازجمعه آنان راتهدید به ارهاب -ترور- نمیکرد.
امروز؛ مادربرابر دوگانگی سازی بین دین و هرچیزی که نیاز بشر است قرار گرفته ایم! مانند علم ویا فلسفه ویا بهداشت ویا تکنولوژی ودانش درغرب .. و نیزازسوی دیگر مواجه با تغییر در مفاهیم بدیهی مانند؛عدالت،عصمت،قدرت و.. هستیم!
بگمانم؛اگر مطهری ومبارزه اوباتحجر ادامه داشت، شرائط متفاوتی داشتیم.
۴ - آیت الله مطهری از محو شدنِ در شخصیتها بر حذر بود و شخصیت پرست نبود. او نه وابسته به فرد، و نه وابسته به هیچ تشکیلات سیاسی و غیر سیاسی بود. او درعین اینکه به امام خمینی عشق داشت و از بردن نام او اشک می ریخت و وابسته عاطفی و تحصیلی به او بود اما وابسته فکری نبود که سرسپرده باشد، مطهری نه تنها خود اهل دست بوسی و پا بوسی نبود ، بلکه ؛ بسی پهلوانانه بر سرسپردگی ، چاکری ، تعصب و اطاعت بی چون و چرا ، چنان تیغ نقد میکشید که آه از دل مریدبازان به آسمان بلند می شد.
او در نقدِ عالمانه ی دو بخش کوشا بود ، یعنی ؛ نقد "ارباب قدرت" و نقد "ارباب دیانت".
استاد شهید مطهری چه زیبا گفت: "مقام حکومت، ملازم با مقام قدسی نیست و هر مقام غیرمعصومی که در وضع غیرقابل انتقاد قرار گیرد، هم برای خودش خطر است و هم برای اسلام، من مانند عوام فکر نمی‌کنم که هر که در طبقه مراجع قرار گرفت مورد عنایت خاص امام زمان است و مصون از خطا و گناه و فسق است."
۵ - استاد مطهری در پیدایش انقلاب بهمراه همراه امام خمینی نقش موثر یک مجاهد و نیز یک ایدئولوگ را داشت ، اما این ، باعث نمیشد که چشم بر حقائق و یا نارسائی ها و یا حقوق مردم ببند و مدافه جریان حاکمیت باشد.
او چنین میگفت :
"این انقلاب به شرطی در آینده محفوظ خواهد ماند و به شرطی تداوم پیدا خواهد کرد، که قطعاً مسیر عدالت خواهی را برای همیشه ادامه بدهد. یعنی دولت‌های آینده واقعاً و کلاً در مسیر عدالت اسلامی گام بردارند، برای پر کردن شکاف‌های طبقاتی اقدام کنند. تبعیض‌ها را واقعاً از میان بردارند .. من تأکید میکنم اگر انقلاب ما در مسیر برقراری عدالت اجتماعی به پیش نرود، مطمئناً به نتیجه نخواهد رسید و این خطر هست که انقلاب دیگری با ماهیت دیگری جای آن را بگیرد."
استاد مطهری دم از معنویت بدون عدالت نمیزد چون بر این اندیشه بود که ؛ "نبود عدالت در جامعه؛ پایه معنویت را متزلزل خواهد کرد و چون باعث محرومیت میشود ، محرومیت عامل ایجاد عقده‌های روانی است و عقده‌های روانی تولید انفجار خواهد کرد!"
شهید مطهری برای حق به هرگونه رفتار ناروایی که با متن دین و حقوق مردم در تضاد بود را ممنوع میدانست ، چون بر این باور بود: «برای حق باید از حق استفاده کرد و اگر من بدانم که با یک دروغ، امشب همه گناهکارانِ شما توبه میکنند و نمازِ شب خوان میشوند، اسلام به من اجازه چنین کار [دروغی] را نمیدهد.»
بعد از ملاحظه مطالب پنج گانه تقدیم شده ، آیا به نظر شما "مطهریِ امام خمینی" تکرار شد؟
فرایند مشاهده و تأیید سوابق تحصیلی داوطلبان کنکور آغاز شد